آیا علمای اهل سنت، دعا و توسل نزد قبور اولیای الهی را جایز می دانستند یا نه؟؟
یکی از اختلافات وهابیت و اهل سنت این است که ائمه حدیث و علمای اهل سنت به تبع از صحابه و تابعین، دعا و توسل نزد قبر را جایز می دانند و این عمل را نه تنها حرام و شرک نمی دانند بلکه این عمل را جایز می دانند در حالی که وهابیت دعا و توسل نزد قبر را بدعت و وسیله شرک می دانند
برای پاسخ به این سوال کافی است به کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین والمانعین» یافعی یمنی رجوع گردد که عبدالفتاح یافعی شافعی کتابی در این باره نوشته است. او اقوال علمای اهل سنت را راجع به دعا و توسل نزد قبور اولیای الهی را آوده است که علمای اهل سنت حتی شوکانی بر خلاف وهابیت این عمل را جایز می دانند از باب نمونه چند مورد اشاره می گردد:
1. مناوی از عبدالحق اشبیلی از علمای بزرگ مالکی نقل می کند: «قال عبد الحق في العاقبة: فيندب لولي الميت أن يقصد به قبور الصالحين ومدافن أهل الخير فيدفنه معهم وينزله بإزائهم ويسكنه في جوارهم تبركا وتوسلا بهم»[1].
عبد الحق در العاقبة میگوید: برای ولیّ میّت مستحب است که میّت را بخاطر تبرّک و توسّل به مردگان صالح، به قبرستان انسانهای صالح و نیکوکار ببرد و به همراه آنها و در همسایگی آنها دفن کند.
2. شوكاني در تشریح کلام ابن جزری می نویسد: «(قوله أماكن الإجابة ... وعند قبور الأنبياء) أَقُول هَذَا جعله المُصَنّف رَحمَه الله دَاخِلا فِيمَا تقدم من التجريب الَّذِي ذكره وَوجه ذَلِك مزِيد الشّرف ونزول الْبركَة وَقد قدمنَا أَنَّهَا تسري بركَة الْمَكَان على الدَّاعِي كَمَا تسري بركَة الصَّالِحين الذَّاكِرِينَ الله سُبْحَانَهُ على من دخل فيهم مِمَّن لَيْسَ هُوَ مِنْهُم كَمَا يفِيدهُ قَوْله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم هم الْقَوْم لَا يشقى بهم جليسهم (قَوْله وجرب استجابة الدُّعَاء عِنْد قُبُور الصَّالِحين) أَقُول وَجه هَذَا مَا ذَكرْنَاهُ هَهُنَا وَفِيمَا تقدم ...»[2].
در (توضیح این قسمت از سخن مصنف، محمد ابن جزری (متوفی 833 هـ) که میگوید) : {از جمله مکانهایی که در آن دعا اجابت میشود کنار قبر پیامبران است} میگویم: مصنف (ابن جزری) این را در بین مواردی که بوسیلۀ تجربه دانسته شدهاند و پیشتر ذکر کرده بود، آورده است و علّت قبولشدن دعا نزد قبور پیامبران، شرف و فضیلت آنها و نزول برکت در آنجا است و پیشتر گفتیم که، برکت یک مکان به دعاکننده نیز میرسد؛ همانطور که برکت انسانهای صالح و ذاکر به کسانی که صالح و ذاکر نیستند اما به نزد آنان میروند، میرسد؛ چنانکه از این فرمودۀ پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) استفاده میشود که فرموده است: {آنها گروهی هستند که همنشین آنان شقی و بدبخت نخواهد شد}. و این قسمت از سخن مصنف (ابن جزری) که میگوید: {دعا نزد قبور صالحان (نیز) به تجربه معلوم شده که قبول میشود} میگویم: توجیه و توضیح اینکه چرا دعا نزد قبور صالحان اجابت میشود همانی است که پیشتر ذکر کردیم و آوردیم.
3. در الاستیعاب آمده است: «وقال ابن القاسم عن مالك بلغني عن قبر أبي أيوب أن الروم يستصحون به ويستسقون»[3].
ابن القاسم از مالک بن انس خبر داده که او گفته است: دربارۀ قبر ابو ایوب انصاری به من خبر رسیده که رومیها بوسیلۀ او درخواست سلامتی و باران میکردند.
همچنین در الاستیعاب آمده است: «وقبر أبي أيوب قرب سورها معلوم إلی اليوم معظم يستسقون به فيسقون»[4]؛ قبر ابو ایوب نزدیک دیوار شهر قسطنطینه است و تا به امروز قبرش معلوم است و بیشتر مردم بوسیلۀ او (از خداوند) درخواست باران میکنند و برایشان باران باریده میشود.
4. ابو نعیم اصفهانی در ترجمه طلحه بن عبید الله می نویسد: «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي عَاصِمٍ، قَالَ: قَدْ رَأَيْتُ جَمَاعَةً مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ وَالْفَضْلِ إِذَا هَمَّ أَحَدُهُمْ بِأَمْرٍ قَصَدَ إِلَى قَبْرِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَدَعَا بِحَضْرَتِهِ فَيَكَادُ يَعْرِفُ الْإِجَابَةَ، وَأَخْبَرَنَا مَشَايِخُنَا بِهِ قَدِيمًا أَنَّهُمْ رَأَوْا مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ يَفْعَلُهُ»[5].
عبد الله بن محمد برایمان تعریف کرد از ابو بکر بن ابی عاصم که گفت: جماعتی از اهل علم و فضل را دیدم که هرگاه یکی از آنها قصد کاری را میکرد، نزد قبر طلحه بن عبید الله میرفت و بر او سلام میکرد و در پیشگاه و حضور او دعا میکرد و اجابت دعایش را میدید. و مشایخمان از این موضوع در قدیم خبر دادهاند که قبل از آنها نیز مردم این کار را انجام میدادند.
5. ابن حبان در «مشاهیر علماء الأمصار» در ترجمه زید بن علی (علیه السلام) می نویسد: «زيد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب أخو محمد وحسين أبناء على بن الحسين أبو محمد كانت الشيعة تنتحله وكان من أفاضل أهل البيت وعبادهم قتل بالكوفة سنة ثنتين وعشرين ومائة وصلب على خشبة فكان العباد يأوون إلى خشبته بالليل يتعبدون عندها وبقى ذلك الرسم عندهم بعد أن حدر عنها حتى قل من قصدها لحاجة فدعا الله عند موضع الخشبة الا استجيب له»[6].
زید پسر علی پسر الحسین پسر علی بن ابی طالب، برادر محمد و حسین، و پدر محمد است، شیعیان او را به خودشان نسبت میدهند، او از برترین و عابدترین اهل بیت است، در سال 122 در کوفه کشته شد و بر روی چوبی به دار آویخته شد و مردم عبادتگر شبانه نزد چوبۀ دارش میرفتند و نزد آن عبادت میکردند و این رسم و عادت بعد از آنکه استخوانهای زید از روی چوبه دار افتاد نیز باقی ماند و کم وجود داشت که کسی بخاطر حاجتی که داشت آنجا برود و خداوند را کنار آن چوبۀ دار به دعا بخواند مگر اینکه دعایش قبول میشد.
6. در تاریخ بغداد آمده است: «حَدَّثَنَا أَبُو عَبْد اللَّهِ مُحَمَّد بْن عَلِيّ بْن عَبْدِ اللَّهِ الصوري قَالَ سمعت أبا الْحُسَيْن مُحَمَّد بْن أَحْمَد بْن جميع يقول سمعت أبا عبد الله بن المحاملي يقول: أعرف قبر معروف الكرخي منذ سبعين سنة ما قصده مهموم إلا فرج الله همه»[7].
ابو عبد الله محمد بن علی بن عبد الله الصوری برایم تعریف کرد گفت: شنیدم ابو الحسین محمد بن احمد بن جمیع میگفت: شنیدم ابو عبد الله بن المحاملی میگفت: قبر معروف الکرخی را حدود هفتاد سال است که میشناسم؛ هیچ گرفتاری نزد او نرفته مگر اینکه خداوند گرفتاریاش را برطرف کرده است.
همچنین ابن جوزی می نویسد: احمد بن الفتح، بشر الحافی را در خواب دید، و از او دربارۀ جایگاه معروف الکرخی سوال کرد، بشر در خواب به احمد بن الفتح گفت: «... ذلك الترياق المقدس المجرب فمن كانت له إلى الله حاجة فليأت قبره وليدع فإنه يستجاب له إن شاء الله»[8].
او داروی آزموده شدۀ مقدسی است، هرکس نیاز و حاجتی از خداوند دارد، پس نزد قبر معروف الکرخی برود و آنجا دعا کند که ان شاء الله درخواستش برآورده میشود.
ابن جوزی می آورد: «وتوفي سنة مائتين وقبره ظاهر ببغداد يتبرك به وكان إبراهيم الحربي يقول قبر معروف الترياقي المجرب»[9]؛ معروف الکرخی در سال دویست وفات یافت و قبرش در بغداد معلوم است و به آن تبرک گرفته میشود و ابراهیم الحربی میگفت: قبر معروف کرخی، دارویی آزموده شده، میباشد.
7. خطیب بغدادی می نویسد: «أَخْبَرَنَا الْقَاضِي أَبُو عَبْد الله الحسين بْن عَلِيّ بْن مُحَمَّد الصيمري، قَالَ: أَخبرنا عُمَر بْن إِبْرَاهِيمَ المقرئ، قَالَ: حَدَّثَنَا مكرم بْن أَحْمَد، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَر بْن إسحاق بْن إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيّ بْن ميمون، قَالَ: سمعت الشافعي، يقول: إني لأتبرك بأبي حنيفة وأجيء إِلَى قبره في كل يوم، يَعْنِي زائرا، فإذا عرضت لي حاجة صليت ركعتين، وجئت إِلَى قبره وسألت الله تعالى الحاجة عنده، فما تبعد عني حتى تقضى»[10].
قاضی ابو عبد الله الحسین بن علی بن محمد الصمیری به ما خبر داد، گفت: عمر بن ابراهیم المقرئ به ما خبر داد گفت: مکرم بن احمد برایمان تعریف کرد گفت: عمر بن اسحاق بن ابراهیم برایمان تعریف کرد گفت: علی بن میمون برای ما تعریف کرد گفت: شنیدم الشافعی میگفت: بیگمان من به ابو حنیفه تبرک میگیرم و هر روز نزد قبرش به زیارت میروم و اگر حاجتی برایم پیش آید دو رکعت نماز میخوانم و نزد قبرش میروم و در نزد او از خداوند متعال حاجتم را درخواست میکنم و مدتی نمیگذرد تا اینکه حاجتم برآورده میشود».
8. ابن جوزی از حسن بن ابراهیم خلال از بزرگان حنابله نقل می کند: «أخبرنا القزاز قال : أخبرنا أبو بكر بن ثابت الخطيب قال: أخبرنا القاضي أبو محمد الحسن بن الحسين الأستراباذي قال : أخبرنا أحمد بن جعفر بن حمدان القطيعي قال : سمعت الحسن بن إبراهيم الخلال يقول: ما أهمني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسلت به إلا سهل الله لي ما أحب»[11].
قزاز به ما خبر داد گفت: ابو بکر بن ثابت الخطیب به ما خبر داد گفت: قاضی ابو محمد الحسن بن الحسین الأستراباذی به ما خبر داد گفت: احمد بن جعفر بن حمدان القطیعی به ما خبر داد گفت: شنیدم الحسن بن ابراهیم الخلال میگفت: هیچ مشکلی نبوده که برایم پیش آمده باشد و نزد قبر موسی بن جعفر رفته باشم و به او متوسل شده باشم، مگر اینکه خداوند آنچه که دوست داشتم را برایم آسان کرده است.
9. ذهبی درباره وفات أبو محمد عبد الله الحجري می نویسد: «قال أبو الربيع بن سالم الحافظ: كان وقت وفاة أبي محمد بن عبيد الله قحط مضر فلما وضع على شفير القبر توسلوا به إلى الله في إغاثتهم فسقوا في تلك الليلة مطرًا وابلًا وما اختلف الناس إلى قبره مدة الأسبوع إلا في الوحل والطين»[12].
حافظ ابو الربیع بن سالم میگوید: آن موقع که حافظ أبي محمّد عبد الله بن محمّد بن علي بن عبد الله ابن عبيد الله الحجري (متوفی: 591 هـ) وفات کرد خشکسالی و قحطی بسیار شدید و مضری وجود داشت، هنگامیکه ابو محمد را بر لبۀ قبرش گذاشتند، برای کمک گرفتن و استغاثه از خدا، بوسیلۀ او به درگاه خدا متوسل شدند. و بخاطر توسلشان، در آن شب باران تند و شدیدی بارید و مردم حدود یک هفته در کنار قبرش در گل و لای رفت و آمد میکردند.
10. ابن جوزی در کتاب مناقب أحمد از عبد الله بن موسی آورده که گفته است: «خرجتُ أنا وأبى فى لَيلة مُظلمة نزور أحمد, فاشتدَّت الظلمة, فقال أبى يا بُنى, تعال حتى نتوسَّل إلى الله تعالى بهذا العبد الصالح حَتى يُضئ لنا الطريق, فإنى مُنذ ثلاثين سَنة ما توسَّلتُ به إلا قُضيت حاجَتي, فدعا أبى وأمَّنْتُ أنا على دُعائه, فأضاءّت السماء كأنها ليلة مُقمرة حتى وَصلنا إليه»[13].
من و پدرم در یک شب تاریک برای زیارت قبر احمد بن حنبل بیرون رفتیم، سپس تاریکی شب شدت گرفت. پدرم گفت: ای فرزندم بیا تا بوسیلۀ این بنده صالح (احمد بن حنبل) به درگاه خدا متوسل شویم تا راه برای ما روشن شود، چون حدود سی سال است که هر بار من به او متوسل شدهام نیازم برآورده شده است، پس پدرم دعا کرد و من نیز بر دعایش آمین گفتم. سپس آسمان، همانند روشنایی شبِ ماهِ کامل، روشن شد تا اینکه به قبر او رسیدیم.
نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده
[1]- مناوی، زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى – مصر، چاپ اول، 1356ق. ج1، ص 229.
[2]- شوکانی، محمد بن علي، تحفة الذاكرين بعدة الحصن الحصين من كلام سيد المرسلين، ناشر: دار القلم - بيروت – لبنان، چاپ اول، 1984 م. ص 74.
[3]- ابن عبد البر، يوسف، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، تحقيق: علي محمد البجاوي، دار الجيل، چاپ اوّل، بيروت، 1412ق. ج4، ص 1606ق.
[4]- همان، ج2، ص 426.
[5]- أبو نعيم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، معرفة الصحابة، تحقيق: عادل بن يوسف العزازي، ناشر: دار الوطن للنشر، الرياض، چاپ اول، 1419 ق- 1998 م. ج 1، ص 100.
[6]- ابن حبان، محمد، مشاهير علماء الأمصار وأعلام فقهاء الأقطار، حققه ووثقه وعلق عليه: مرزوق على ابراهيم، ناشر: دار الوفاء للطباعة والنشر والتوزيع – المنصورة، چاپ اول، 1411 هـ - 1991 م. ص 104.
[7]- خطيب بغدادي، احمد بن علي (م 463)، تاريخ بغداد، تحقيق: الدكتور بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامي، بيروت، چاپ اوّل، 1422 هـ.ق. ج 1، ص 445.
[8]- ابن الجوزي، عبد الرحمن، صفة الصفوة، تحقيق: أحمد بن علي، دار الحديث، قاهرة، 1421ق. ج1، ص 472.
[9]- همان.
[10]- خطيب بغدادي، احمد بن علي (م 463)، تاريخ بغداد، ج 1، ص 445.
[11]- ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي، المنتظم في تاريخ الأمم والملوك، محقق: محمد عبد القادر عطا، مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت چاپ اول، 1412 هـ - 1992 م. ج 9، ص89.
[12]- ذهبي، محمّد بن احمد (748)، سير أعلام النبلاء، ج21، ص 22.
[13]- ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي، مناقب الإمام أحمد، محقق: د. عبد الله بن عبد المحسن التركي، ناشر: دار هجر، چاپ دوم، 1409ق. ص 400.