آیا علمای اهل سنت، دعا و توسل نزد قبور اولیای الهی را جایز می دانستند یا نه؟؟
یکی از اختلافات وهابیت و اهل سنت این است که ائمه حدیث و علمای اهل سنت به تبع از صحابه و تابعین، دعا و توسل نزد قبر را جایز می دانند و این عمل را نه تنها حرام و شرک نمی دانند بلکه این عمل را جایز می دانند در حالی که وهابیت دعا و توسل نزد قبر را بدعت و وسیله شرک می دانند.
عبدالفتاح یافعی شافعی در کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین والمانعین» اقوال علمای اهل سنت را راجع به دعا و توسل نزد قبور اولیای الهی را آورده است که علمای اهل سنت بر خلاف وهابیت این عمل را جایز می دانند و در دو قسمت قبل به برخی از آنها اشاره شد و در ادامه به موارد دیگری اشاره می شود که عبارتند از:
22. ذهبی در ترجمۀ صالح بن یونس میگوید: «صالح بن يونس أَبُو شُعَيْب الواسطي الزاهد. [الوفاة: 281 - 290 ه] كَانَ من سادات الصوفية. وردَ عَنْهُ أَنَّهُ رأى الحقَّ في النوم، وحجَ عَلَى قدميه سبعين حجّة. تُوُفِّي سنة اثنتين وثمانين بالرملة. كان يعرف بالمقنَّع، والدّعاء عند قبره مُستجاب»[1].
صالح بن یونس أبو شعیب الواسطی زاهد، او از سادات صوفیه بود. از او روایت شده که حق تعالی را در خواب دیده است. و با پای پیاده هفتاد بار به حج رفته است. در سال 282 در رمله وفات یافت. او با با زدن روبند شناخته میشد. و دعا در نزد قبرش مستجاب است.
23. در سیر أعلام النبلاء آمده است: «قال ابن خلكان: وكان بكار تاليا للقرآن، بكاء، صالحا، دينا، وقبره مشهور قد عرف باستجابة الدعاء عنده»[2].
ابن خلکان میگوید: بکار (بن قتیبه) با گریه قرآن تلاوت میکرد، او انسان صالح و دینداری بود و قبرش مشهور است و به قبول شدن دعا در کنار قبرش شناخته شده است.
24. ذهبی در ترجمه یحیی بن یحیی نیشابوری می نویسد: «وقال بشر بن الحكم: حزرنا في جنازة يحيى بن يحيى مائة ألف رجل. قال الحاكم: سمعت الحافظ أبا علي النيسابوري يقول: كنت في غم شديد، فرأيت النبي - صلى الله عليه وسلم - في المنام، كأنه يقول لي: صر إلى قبر يحيى بن يحيى واستغفر، وسل الله حاجتك. فأصبحت ففعلت ما أمرني به، فقضيت حاجتي»[3].
بشر بن الحکم میگوید: در تشییع جنازۀ یحیی بن یحیی تخمین میزدیم که صد هزار نفر آمده باشند. حاکم میگوید: شنیدم حافظ ابو علی النیشابوری میگفت: دچار غم و غصۀ شدیدی شده بودم، یک شب رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را در خواب دیدم که انگار به من میگفت: نزد قبر یحیی بن یحیی برو و استغفار کن و حاجتت را از خداوند درخواست کن. وقتی که بیدار شدم کاری که به من گفته بود را انجام دادم و حاجتم برآورده شد.
25. ذهبی آورده است: «عبد الواحد بن محمد بن علي بن أحمد الشّيخ القُدْوة، أبو الفَرَج الفقيه الحنبليّ، الواعظ الشّيرازيّ... قال: وكانت له كرامات ظاهرة، ووقعات مع الأشاعرة، وظهر عليهم بالحجّة في مجالس السّلاطين بالشّام... قلت: وقبره مشهور بجبَّانة باب الصَّغير، يُزار ويُقْصَد، ويُدعى عنده»[4].
عبد الواحد بن محمد، شیخ قدوه ابو الفرج فقیه حنبلی واعظ شیرازی ... (أبو الحسين بن الفرّاء دربارۀ او) میگوید: او کرامات آشکاری داشت و با اشاعره درگیریهایی داشت که در مجالس سلاطین در شام با حجت و برهانهایش بر آنها پیروز شد ... میگویم: و قبرش در قبرستان باب الصغیر مشهور است مردم به قصد زیارتش به آنجا میروند و در کنار قبرش دعا میکنند.
26. ذهبی در ترجمه ابوالحسن خلعی می نویسد: «قَالَ ابن الأَنْماطيّ: قبر الخِلَعيّ بالقرافة، يُعرف بقبر قاضي الجن والإنس، ويُعرف بإجابة الدّعاء عنده»[5]؛ ابن أنماطی میگوید: قبر الخلعی در قرافه است و به قاضی جن و انس معروف است و به قبول شدن دعا در کنار قبرش معروف است.
27. ذهبی در ترجمه ابومحمد حجری آورده است: «قَالَ الأَبَّار ... سمعت أبا الربيع بن سالم يقول: صادف وقت وفاته قحط، فلما وضعت جنازته، توسلوا به إلى الله، فسقوا، وما اختلف الناس إلى قبره مدة الأسبوع إلا في الوحل»[6].
أبّار میگوید: ... شنیدم ابو الربیع بن سالم میگفت: وقت وفات او مصادف با قحطی و بیآبی بود، هنگامیکه جنازهاش را در قبر گذاشتند بوسیلۀ او به درگاه خدا متوسل شدند که (بخاطر توسلشان) برایشان باران بارید، و (آنقدر باران باریده بود که) مردم به مدت یک هفته در کنار قبرش در گل و لای رفت و آمد میکردند.
28. ابن عماد حنبلی در ترجمه ابن كوملاذي می نویسد: «صالح الهمذاني بن أحمد، الحافظ أبو الفضل التَّميمي الأحنفي ابن السمسار... قال شيرويه: كان ركناً من أركان الحديث، ديّنا ورعاً، لا يخاف في الله لومة لائم وله عدّة مصنفات توفي في شعبان، والدعاء عند قبره مستجاب، ولد سنة ثلاث وثلاثمئة»[7].
شیرویه (دربارۀ او) میگوید: صالح الهمدانی پایهای از پایههای حدیث بود، دیندار و پرهیزگار بود، در راه خدا از سرزنش کسی نمیترسید، و او تصنیفات متعدّدی داشت و در شعبان وفات کرد، و دعا نزد قبرش مستجاب است، در سال 303 ق به دنیا آمد.
29. ابن عماد حنبلی در ترجمۀ نور الدین محمود زنکی آورده است: «ودفن في بيت كان يخلو فيه بقلعة دمشق، ثم نقل إلى مدرسته التي عند سوق الخواصين، وروي أن الدعاء عند قبره مستجاب ويقال: إنه دفن معه ثلاث شعرات من شعرات لحيته صلى الله عليه وسلم»[8].
در قلعۀ دمشق داخل اتاقی که در آن خلوت میکرد دفن شد، سپس او را به مدرسهاش که کنار بازار حصیربافان بود بردند، و روایت شده که دعا کنار قبرش مستجاب است و گفته شده که سه تار از موی ریش رسول خدا صلی الله علیه وسلم را با او دفن کردند.
30. در شذرات الذهب آمده است: «سيف الدّين أبو الحسن، علي بن يوسف بن أبي الفوارس القيمري صاحب المارستان بصالحية دمشق. كان من جلّة الأمراء، وأبطالهم المذكورين، وصلحائهم المشهورين. وهو ابن أخت صاحب قيمر. توفي بنابلس، ونقل فدفن بقبته التي بقرب مارستانه بالصالحية، والدّعاء عند قبره مستجاب»[9].
سیف الدین القمیری، صاحب بیمارستان در صالحیۀ دمشق، یکی از بزرگترین امراء و شجاعان و صالحان مشهور بود. و او خواهرزادۀ صاحب قلعۀ قمیر است. در نابلس وفات یافت و جنازهاش را از آنجا منتقل کرده و در کنار بیمارستانش در صالحیه در گنبدش دفن کردند، و دعا نزد قبرش مستجاب است.
31. ابن عماد حنبلی می نویسد: «وفيها الشيخ الكبير الولي الشهير العارف بالله تعالى الشيخ أبو بكر بن داود الصّالحي الحنبلي المسلك، المخلص الفقيه المتين. قال الشّهاب بن حجي: كان معدودا في الصّالحين، وهو على طريقة السّنّة، وله زاوية حسنة بسفح قاسيون فوق جامع الحنابلة، وله إلمام بالعلم. ومات في سابع عشري رمضان. انتهى أي ودفن بحوش تربته من جهة الشمال قريبا من الطريق. قال الشيخ إبراهيم ابن الأحدب في «ثبته» والدّعاء عند قبره مستجاب»[10].
شیخِ بزرگ، ولیِ شهیر، عارف بالله شیخ ابوبکر بن داود صالحی حنبلی مسلک، مخلص، فقیه و متین بود. شهاب بن حجی میگوید: او جزو صالحان برشمرده میشد و او بر طریقۀ سنت بود. و زاویۀ نیکویی در منطقۀ سفح قاسیون بالای جامع حنابله داشت، و او عالم متخصصی بود. و شیخ ابراهیم ابن الأحدب در ثبتش میگوید: دعا کنار قبر او مستجاب است.
32. در شذرات الذهب آمده است: «الفقيه نصر بن إبراهيم بن نصر بن إبراهيم بن داود، أبو الفتح المقدسي النابلسي الزاهد، شيخ الشافعية بالشام، وصاحب التصانيف. كان إماما، علّامة، مفتيا، محدّثا، حافظا، زاهدا، متبتلا، ورعا، كبير القدر، عديم النظير... ودفن بباب الصغير، وقبره ظاهر يزار. قال النووي: سمعنا الشيوخ يقولون: الدعاء عند قبره يوم السبت مستجاب»[11].
فقیه، نصر بن ابراهیم، زاهد، شیخ شافعیه در شام، و صاحب تصانیف. او امام، علامه، مفتی، محدّث، حافظ، زاهد، از دنیا بریده، پرهیزگار، با ارزش و کمیاب بود... و در باب الصغیر دفن شد و قبرش آشکار است و زیارت میشود. نووی میگوید: شنیدم شیوخ میگفتند: دعا کنار قبرش در روز شنبه قبول میشود.
33. در شذرات الذهب آمده است: «خير الدين بن قاسم بن حجي صفارح الحنفي... وكان صاحب كرامات يستجاب الدعاء عند قبره»[12]؛ خیر الدين حنفی... او صاحب کراماتی است و دعا کنار قبرش پذیرفته میشود.
34. صفدی در الوافي بالوفيات آورده است: «عبد الرَّحِيم بن أَحْمد بن حجون بن مُحَمَّد بن حَمْزَة بن جَعْفَر بن إِسْمَاعِيل بن جَعْفَر بن مُحَمَّد بن الْحُسَيْن بن عَليّ بن مُحَمَّد بن جَعْفَر الصَّادِق السبتي شيخ من مَشَايِخ الْإِسْلَام وَإِمَام من الائمة العارفين... وَقد اشْتهر أَن الدُّعَاء عِنْد قَبره مجاب»[13].
عبد الرحیم القنائی، از نسل جعفر الصادق (علیه السلام)، شیخی از مشایخ اسلام و امامی از امامان عارف بود ... و مشهور است که دعا نزد قبرش قبول میشود.
35. ابن جوزی درباره مریضی خودش می نویسد: «وكثر ضجيجي من مرضي، وعجزت عن طلب نفسي، فلجأت إلى قبور الصالحين، وتوسلت في صلاحي، فاجتذبني لطف مولاي بي إلى الخلوة على كراهة مني، ورد قلبي على بعد نفور مني، وأراني عيب ما كنت أوثره»[14].
و از دست مریضیام ناله و فريادم بلند شده بود و از پیدا کردن خودم ناتوان شده بودم، برای همین به قبور صالحان پناه بردم و برای درمان حالم متوسل شدم، که در اين حال لطف مولايم مرا به عزلت و گوشهنشینی کشاند با اینکه این کار را دوست نداشتم، و بعد از دوری و فاصلهای که از قلبم پیدا کرده بودم دوباره قلبم به من بازگردانده شد و زشتی کارهایی که آنها را زیبا میدیدم و دوست میداشتم را به من نشان داد.
چنانکه مشاهده میکنید، نزدیک سیصد مورد از اقوال و آثار و رخدادهای ائمه دربارۀ تبرک گرفتنشان به آثار صالحان را آوردیم و باز با این حال بسیاری از آثار و اقوال را بخاطر اینکه حجم کتاب زیاد نشود نیاوردیم. و هدف از این بحث این است که بدانیم این مساله جزو مسائل فروعی است که هرگز جایز نیست سببی برای تکفیر و تبدیع و تفرقه شود، مخصوصا با توجه به اینکه ما در زمانی قرار داریم که بیشتر از هرچیز دیگری به اجتماع و اتحاد نیاز داریم. و متاسفانه بسیاری از منتسبان به علم را میبینیم که بخاطر اختلافی که دربارۀ مسالۀ تبرک و نحو آن -که جزو مسائل فروع است- وجود دارد، امّت را متفرّق و پراکنده و آشفته ساختهاند، و وقتی به آنها گفته میشود که: این مساله جزو مسائل اختلافی است، میگویند: اختلاف در این مساله معتبر نیست! با اینکه جواز دهندگانِ این مساله جزو جماهیر علما و ائمه هستند، و اگر گفته میشد که مخالفت منع کنندگان نامعتبر است، به حق نزدیک تر بود.
نویسنده: سید مصطفی عبدالله زاده
دعا و توسل نزد قبور اولیای الهی!!! (1)
[1]- ذهبى، محمد بن احمد، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، تحقيق: بشار عوّاد معروف، دار الغرب الإسلامى، چاپ اوّل، 2003م. ج6، ص 759.
[2]- ذهبي، محمّد بن احمد (748)، سير أعلام النبلاء، تحقيق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ سوّم، 1405 هـ.ق. ج12، ص 603.
[3]- ذهبى، محمد بن احمد، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج5، ص 729.
[4]- ذهبي، محمّد بن احمد (748)، سير أعلام النبلاء، ج19، ص 51 تا 53.
[5]- همان، ص 76 و 77.
[6]- همان، ج21، ص 252.
[7]- ابن عماد حنبیلی، عبد الحي بن أحمد، شذرات الذهب في أخبار من ذهب، حققه: محمود الأرناؤوط، خرج أحاديثه: عبد القادر الأرناؤوط، ناشر: دار ابن كثير، دمشق – بيروت، چاپ اول، 1406 هـ - 1986 م. ج4، ص 441.
[8]- همان، ج6، ص 381 و 382.
[9]- همان، ج7، ص 450.
[10]- همان، ج9، ص 90.
[11]- همان، ج5، ص 397.
[12]- همان، ج9، ص 486.
[13]- صفدي، خليل بن أيبك (م 764هـ)، الوافي بالوفيات، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، نشر: دار إحياء التراث، بيروت، 1420هـ. ق. ج18، ص 193 و 194.
[14]- ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علي، صيد الخاطر، بعناية: حسن المساحي سويدان، ناشر: دار القلم – دمشق، چاپ اول، 1425هـ - 2004م. ص 93.