
آیا اهل سنت سفر گروهی برای زیارت قبور اولیاءالله را قبول دارند؟
مقدمه
محبت اهلبیت: در دلهای مسلمانان شیعه و سنی وجود دارد و همه بر خود واجب می دانند که اهلبیت پیامبر(ص) را دوست داشته باشند. هرچقدر این محبت بیشتر باشد نمودهای آن در رفتار فردی و اجتماعی بیشتر خواهد بود. گاهی این محبت آنچنان زیاد است که چون مغناطیس جسم و جان محبان را به سمت کانون این محبت جلب میکند. این محبت و مودت موتور محرک عاشقان برای حضور در کنار قبور آنها و ابراز مودت و محبت خود به ایشان است. چنانکه همه مسلمانان مودت اهلبیت: را مزد رسالت پیامبر(ص) میدانند و همه ساله فوج فوج و گروه گروه به زیارت قبر پیامبر(ص) و اهلبیت ایشان: میروند.
در صدر اسلام و پس از حادثه کربلا طبیعی است حاکمانی که با علویان دشمنی داشتند اجازه نداده اند کسی برای اهلبیت: مجلس عزا برگزار کند و نباید اثر و خبری در کتب و جوامع و مسانید متداول و عمومی آن مقطع بر رجحان عزاداری باشد. چنانکه اگر کسی کمترین ابراز محبتی به اهلبیت: داشت متهم به تشیع و رفض شده و از جامعه علمی طرد و مغضوب حکومتها می شد. حکومتهایی که حتی از قبر امام حسین(ع) نیز می ترسیدند و آنرا ویران کرده و زائران آن قبر را مجازات می کردند. نتیجه این سانسور و خفقان مهجور ماندن سخنان اهلبیت: و معالم و آثار آنها در میان مسلمانان بود. در اثر تلاشهای بزرگانی چون ابوحنیفه در حمایت از قیام علویان، احمد بن حنبل در تربیع و به رسمیت شناختن خلافت امام علی(ع)، شافعی در تثبیت حب آل محمد6 و نسائی در زنده نگه داشتن خصائص اهلبیت:، دشمنی با اهلبیت: کم شده و برخی از آثار آنها نقل و منتشر شد. اکنون اهلسنت در محبت اهلبیت: وامدار این امامان فقه و حدیث هستند.
شیعیان برای برگزاری مجلس عزای امام حسین(ع) و پیادهروی دسته جمعی و باشکوه برای زیارت قبور اهلبیت: مطیع دستورات ائمه اهلبیت: بوده و با استناد به ادله متقن، این امور را مستحب موکد می دانند. آنها برای کسب ثواب و اجر الهی این سختی را به جان می خرند و در این راه بذل جان و مال میکنند. اهلسنت نیز مودت اهلبیت: را واجب دانسته و زیارت قبور آنها و اظهار محبت به آنها را مستحب میدانند.
برخی در جواز زیارت به صورت گروهی و کاروانی و سفر برای زیارت قبور اولیای خدا تشکیک میکنند و می گویند این کار دلیل روایی و تاریخی ندارد و گذشتگان چنین زیارتی شبیه آنچه که امروزه در خصوص زیارت اربعین حسینی صورت می گیرد، انجام نمی دادند اما با دقت و تأمل در متون روایی و تاریخی به این نکته پی میبریم که نه تنها مسلمانان بلکه صحابه و حتی خود پیامبر به صورت گروهی برای زیارت قبور شهدا سفر می کرده اند.
سفر به قصد زیارت قبور شهداء توسط پیامبر(ص) به صورت گروهی با صحابه
در سنن أبی داود روایت معتبری از زیارت دسته جمعی اصحاب با رسول خدا(ص) از قبور شهدای احد چنین نقل شده است:
«حدثنا حَامِدُ بن یحیى ثنا محمد بن مَعْنٍ الْمَدَنِیُّ أخبرنی دَاوُدُ بن خَالِدٍ عن رَبِیعَةَ بن أبی عبد الرحمن عن رَبِیعَةَ یَعْنِی بن الْهُدَیْرِ قال ما سمعت طَلْحَةَ بن عُبَیْدِ اللَّهِ یحدث عن رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم حَدِیثًا قَطُّ غیر حَدِیثٍ وَاحِدٍ قال قلت وما هو قال خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یُرِیدُ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ حتى إذا أَشْرَفْنَا على حَرَّةِ وَاقِمٍ فلما تَدَلَّیْنَا منها وإذا قُبُورٌ بِمَحْنِیَّةٍ قال قُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ أَقُبُورُ إِخْوَانِنَا هذه قال قُبُورُ أَصْحَابِنَا فلما جِئْنَا قُبُورَ الشُّهَدَاءِ قال هذه قُبُورُ إِخْوَانِنَا»[1] ربیعه ـ یعنى ابن هدیر ـ و او از طلحة ابن عبیداللّه، روایت مى كند: وقتى پیامبر(ص) تصمیم به زیارت قبور شهداى احد گرفتند با ایشان به راه افتادیم و از سنگلاخهاى اطراف مدینه گذشتیم. قبرهایى در دوردست دیدیم و از پیامبر(ص)پرسیدیم، یا رسول اللّه! آیا اینها قبرهاى برادران ماست؟ حضرت فرمود: قبر اصحاب ماست. وقتى كه به قبور شهداى احد رسیدیم، حضرت فرمودند، اینها قبور برادران دینى ماست.
این روایت را احمد بن حنبل نیز نقل کرده است [2]
مَقدَسی در خصوص روایت میگوید: سندش صحیح است.[3] شعیب الأرنوؤط محقق مسند أحمد بن حنبل نیز آن را حسن می داند و البانی نیز در صحیح سنن ابی داود آن را صحیح دانسته است.[4]
با دقت در کلمات« خرجنا» و « یرید» که به این صورت در روایت آمده است: «خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یُرِیدُ قُبُورَ الشُّهَدَاءِ»، روش می شود که صحابه در کنار پیامبر(ص) آنهم به صورت گروهی به قصد زیارت قبور شهداء می رفتند لذا همان کاری که امروزه شیعیان و اهلسنت در خصوص زیارت قبر شهید کربلا در اربعین به صورت گروهی و کاروانی انجام می دهند، در صدر اسلام بوده و خود پیامبر و صحابه به صورت دسته جمعی آن مسیر طولانی مدینه تا قبور شهدای احد را می پیمودند از آنجا که این روایت در منابع مهم اهلسنت نقل شده است و سند آن نیز دارای اعتبار است، نشان از این دارد که این نوع رفتن برای زیارت در بین اهلسنت در گذشته ثابت بوده است.
سفر گروهی اصحاب با پیامبر(ص) برای زیارت قبرستان بقیع
همچنین در روایات فراوانی نقل شده است که صحابه به همراه پیامبر(ص)، جهت زیارت، به صورت گروهی به قبرستان بقیع مشرف می شدند. ابن مبارک و قرطبی روایتی را چنین نقل می کنند: «خرج رسول الله فی أصحابه إلى بقیع الغرقد فقال السلام علیكم یا أهل القبور ...»[5] پیامبر(ص) با اصحابش به بقیع رفتند حضرت وقتی رسید فرمود سلام بر شما ای اهل قبور...
با دقت در این روایت که اشاره به خروج پیامبر(ص) به همراه صحابه شده است و روایاتی که در آنها صحابه هنگام زیارت بقیع، می گفتند: «و نحن خلفه »[6] « ما پشت سر پیامبر(ص) در قبرستان بقیع بودیم» به این نتیجه پی می بریم که زیارت گروهی و یا به اسم امروزه کاروانی، سابقه ای بس طولانی داشته و از سیره مستمر پیامبر(ص) و صحابه بشمار می رفت.
در مصادر شیعه نیز نقل شده است که پیامبر(ص) و اصحابشان به صورت دسته جمعی به زیارت قبرستان بقیع می رفتند:
صفوان جمال از امام موسی بن جعفر نقل کرده که فرمودند: پیامبر(ص) غروب هر پنج شنبه با اصحاب خود به بقیع میرفتند و میفرمودند: سلام بر شما اهل خانههای قبور (سه مرتبه)، و میفرمود: خدای رحمتتان کند (سه مرتبه)، سپس به اصحاب خویش رو میکردند و میفرمودند: اینان از شما برترند. اصحاب میپرسیدند: چرا ای پیامبر ؟ آنها ایمان آوردند، ما هم ایمان آوردیم. جهاد کردند و جهاد کردیم. فرمود: اینان ایمان آوردند ولی ایمانشان را با ستم نیامیختند و بر همین روش طی مسیر کردند و من گواه بر آنان بودم، اما شما بعد از من باقی میمانید در حالی که من نمی دانم که چه خواهید کرد[7] پیامبر خدا نسبت به یاران خود حرمت فراوان قائل بودند و خود را به حضور در بقیع موظف میدانستند. طبق نقلهای تاریخی ، پیامبر(ص) در هفته مکرّر به بقیع میرفتند و دست به دعا برمیداشتند و از خدا چنین میخواستند: «اللّهم اغفر لاهل بقیع الغرقد[8]» حتی در اواخر عمر خویش با حال مریضی که داشتند دست حضرت علی7 را گرفتند و جماعتی از مردم هم با ایشان همراه بودند، به بقیع رفتند. به همراهان فرمودند: من مأمور شدهام برای اهل بقیع طلب مغفرت کنم. حضرت مقابل اهل قبور ایستاده، فرمودند: سلام بر شما اهل قبور، تهنیت میگویم بر شما از آنچه که شما صبح نموده و در وضع مردم قرار ندارید، فتنههایی همچون پارههای شب تار بر مردم هجوم آوردهاند ... سپس به صورت طولانی برای اهل بقیع مغفرت طلب کردند.[9]
بنابراین با توجه به روایات وارده در منابع معتبر اهلسنت و شیعه، رفتن به زیارت قبور در بقیع نیز به صورت گروهی بوده است.
سفر زیارتی سلمان به همراه برخی صحابه
سلمان فارسی همراه با جندب ازدی که از اصحاب[10] پیامبر(ص) بود، به صورت دو نفره به زیارت قبور می رفتند.
ابن ابی شیبه روایتی ذیل باب «ما ذُكِرَ فی التَّسْلِیمِ على الْقُبُورِ إذَا مُرَّ بها من رَخَّصَ فی ذلك» چنین نقل میکند:
« حدثنا بن فُضَیْلٍ عن الْأَجْلَحِ عن عبد اللهِ بن شَرِیكٍ عن جُنْدُبٍ الْأَزْدِیِّ قال خَرَجْنَا مع سَلْمَانَ إلَى الْحَرَّةِ حتى إذَا انْتَهَیْنَا إلَى الْقُبُورِ الْتَفَتَ عن یَمِینِهِ فقال السَّلاَمُ عَلَیْكُمْ یا أَهْلَ الدِّیَارِ من الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ أَنْتُمْ لنا فَرَطٌ وَنَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ وَإِنَّا على آثَارِكُمْ وَارِدُونَ»[11] جندب گوید با سلمان به طرف حرّه (منطقه سنگلاخ) رفتیم تا اینکه رسیدیم به قبور سلمان از طرف راستش به طرف قبور توجه کرده و گفتند درود بر اهل دیار مردان و زنان مؤمن شما کسانی بودید که جلوتر از ما رفتید و و ما نیز پشت سر شما میآییم.
هر چند محقق کتاب المصنف[12] با مطرح کردن اختلاف در توثیق دو تن از روات یعنی اجلح و عبدالله بن شریک، سعی در تضعیف روایت دارد[13] اما باید بگوییم اجلح هر چند متهم به تشیع می باشد و در خصوص او اختلاف وجود دارد اما توثیقات او بیشتر می باشد[14] همچنانکه هیثمی میگوید «واختلف فی الأجلح الكندی والأكثر على توثیقه»[15]. عبدالله بن شریک نیز که متهم به تشیع میباشد دارای توثیقات فراوان می باشد.[16] گذشته از توثیقات زیاد در خصوص این دو راوی باید بگوییم بزرگان اهلسنت در صورت «مختلف فیه» بودن راوی، حکم به «حسن» بودن روایت آن شخص می کنند با این وجود روایت معبتر میباشد.[17]
بنابراین از این روایت برداشت می شود که نه تنها اصل زیارت قبور رفتن جزء سیره صحابه بوده است، بلکه در مواردی همراه با افراد دیگر به زیارت می رفتند.
زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) توسط صحابی گرانقدر جابر بن عبدالله انصاری
جابر بن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا(ص) بعد از شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش، مدینه را به قصد زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) ترک کرد و به عنوان اولین زائر امام حسین(ع) در روز اربعین، به زیارت ایشان مشرف شد. موفق بن احمد مکی خوازمی که مورخ، ادیب، فقیه و از بزرگان علمای احناف[18] بشمار می رود، جریان زیارت جابر با عطیه که از تابعین می باشد را چنین نقل می کند: خَرَجتُ مَعَ جابِرِ بنِ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِیِّ زائِرَینِ قَبرَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام، فَلَمّا وَرَدنا کَربَلاءَ دَنا جابِرٌ مِن شاطِئِ الفُراتِ فَاغتَسَلَ، ثُمَّ اتَّزَرَ بِإِزارٍ وَارتَدى بِآخَر، ثُمَّ فَتَحَ صُرَّةً فیها سُعدٌ فَنَثَرَها عَلى بَدَنِه، ثُمَّ لَم یَخطُ خُطوَةً إلّا ذَکَرَ اللّه َ تَعالى.
حَتّى إذا دَنا مِنَ القَبرِ قال: ألمِسنیهِ فَأَلمَستُهُ فَخَرَّ عَلَى القَبرِ مَغشِیّا عَلَیهِ فَرَشَشتُ عَلَیهِ شَیئا مِنَ الماءِ فَلَمّا أفاقَ قال: یا حُسَینُ ثَلاثا ثُمَّ قال: حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ. ثُمَّ قال: وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وقَد شُحِطَت أوداجُکَ عَلى أثباجِک، وفُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ ورَأسِک، فَأَشهَدُ أنَّکَ ابنُ خاتَمِ النَّبِیّین وَابنُ سَیِّدِ المُؤمِنین وَابنُ حَلیفِ التَّقوى وسَلیلِ الهُدى وخامِسُ أصحابِ الکِساءِ وَابنُ سَیِّدِ النُّقَباءِ وَابنُ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّساءِ وما لَکَ لا تَکونُ هکَذا وقَد غَذَّتکَ کَفُّ سَیِّدِ المُرسَلین ورُبّیتَ فی حِجرِ المُتَّقین ورُضِعتَ مِن ثَدیِ الإِیمانِ وفُطِمتَ بِالإِسلام فَطِبتَ حَیّا وطِبتَ مَیِّتا غَیرَ أنَّ قُلوبَ المُؤمِنینَ غَیرُ طَیِّبَةٍ لِفِراقِک ولا شاکَّةٍ فِی الخِیَرَةِ لَکَ فَعَلَیکَ سَلامُ اللّه و رِضوانُهُ وأشهَدُ أنَّکَ مَضَیتَ عَلى ما مَضى عَلَیهِ أخوکَ یَحیَى بنُ زَکَرِیّا.
ثُمَّ جالَ بِبَصَرِهِ حَولَ القَبرِ وقال: السَّلامُ عَلَیکُم أیَّتُهَا الأَرواحُ الَّتی حَلَّت بِفِناءِ الحُسَینِ وأناخَت بِرَحلِهِ وأشهَدُ أنَّکُم أقَمتُمُ الصَّلاةَ وآتَیتُمُ الزَّکاةَ ، وأمَرتُم بِالمَعروفِ ونَهَیتُم عَنِ المُنکَرِ وجاهَدتُمُ المُلحِدین وعَبَدتُمُ اللّه َ حَتّى أتاکُمُ الیَقینُ. وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا لَقَد شارَکنا کُم فیما دَخَلتُم فیهِ. قالَ عَطِیَّةُ: فَقُلتُ لَهُ: یا جابِرُ ! کَیفَ ولَم نَهبِط وادِیا ولَم نَعلُ جَبَلاً ولَم نَضرِب بِسَیفٍ وَ القَومُ قَد فُرِّقَ بَینَ رُؤوسِهِم وأبدانِهِم، واُوتِمَت أولادُهُم و أرمَلَت أزواجُهُم ؟! فَقال: یا عَطِیَّةُ ! سَمِعتُ حَبیبی رَسولَ اللّه ِصلى الله علیه و آله یَقولُ: مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم و مَن أحَبَّ عَمَلَ قَومٍ اُشرِکَ فی عَمَلِهِم وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا إنَّ نِیَّتی ونِیَّةَ أصحابی عَلى ما مَضى عَلَیهِ الحُسَینُ علیه السلام وأصحابُهُ خُذوا بی نَحوَ أبیاتِ کوفانَ .
فَلَمّا صِرنا فی بَعضِ الطَّریقِ قالَ: یا عَطِیَّةُ ! هَل اُوصیکَ وما أظُنُّ أنَّنی بَعدَ هذِهِ السَّفَرَةِ مُلاقیک؟ أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ما أبغَضَهُم وإن کانَ صَوّاما قَوّاما، وَارفُق بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، فَإِنَّهُ إن تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثرَةِ ذُنوبِهِ ثَبَتَت لَهُ اُخرى بِمَحَبَّتِهِم ، فَإِنَّ مُحِبَّهُم یَعودُ إلَى الجَنَّةِ ، ومُبغِضَهُم یَعودُ إلَى النّارِ.
.[19] «همراه جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین(ع) رهسپار شدیم. هنگامی که نزدیک کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد و با دوپارچه خود را پوشاند. آنگاه سر کیسه ی عطری را باز کرد و مقداری از آن را بر بدن خود پاشید و خود را خوش بو ساخت. هر گامی که به سوی قبر امام حسین(ع) برمی داشت، زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بود. هنگامی که نزدیک قبر رسید، گفت: دست مرا به قبر برسان. دست او را روی قبر نهادم. جابر از بسیاری غم و اندوه از هوش رفت و روی قبر افتاد. من به سر و صورتش آب پاشیدم. آن گاه که به هوش آمد سه بار فریاد زد: یاحسین. سپس گفت: چگونه دوستی است که پاسخ دوست خود را نمیدهد؟ آن گاه به خود پاسخ داد و گفت: چگونه میتوانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ های گردنت بریده شده، خونت ریخته شده و سرت از بدن جدا شده است؟ گواهی می دهم که تو زاده خاتم پیامبران، فرزند سرور اوصیا، همزاد تقوا، از نسل هدایت، پنجمین عضو اصحاب کسا، فرزند سرور برگزیدگان الهی و زاده زهرای اطهر؟عها؟ سرور زنان جهان هستی. چگونه چنین نباشد در حالی که از دست سرور پیامبران غذا خورده ای، در دامن پرهیزکاران پرورش یافته ای، از پستان ایمان شیر نوشیده ای و با نور اسلام از شیر گرفته شده ای. تو چه در زندگی و چه پس از مرگ، پاک بوده ای. دل های مومنان از فراق و دوری تو آزرده شده است و در خیر خواهی تو شکی نیست. سلام و درود خدا بر تو باد. گواهی می دهم که تو بر همان راهی که یحی بن زکریا رفت، گام نهادی. عطیه گفت: سپس جابر به اطراف قبر روی گرداند و چنین گفت: درود بر شما روان های پاک که با نثار جان خویش در راه حسین در بارگاه او آرمیده اید. گواهی می دهم که شما نماز برپا داشتید و زکات پرداخت کردید. امر به معروف و نهی از منکر کردید و خداوند را تا تا لحظه جان دادن و مرگ عبادت کردید سوگند به خداوندی که محمد6 را به پیامبری برانگیخت، ما نیز در پاداش شما شریک هستیم. عطیه گفت: به جابر بن عبدالله گفتم: چگونه در پاداش این شهیدان با آنان شریکیم در حالی که در راه شهادت گامی برنداشته، شمشیری نزده ایم؟ حال آنکه سرهای آنان در راه خدا از تن جدا گشت و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند؟ جابر پاسخ داد: از جد او (امام حسین(ع)) صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: هر کس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیر در صف آنان قرار می گیرد و هر کس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود. با من به سمت خانههای کوفیان بیا. پس هنگامی که به راه افتادیم، جابر گفت: ای عطیه! گمان نمیکنم بعد از این سفر تو را ملاقات کنم، آیا برایت وصیتی کنم؟ دوستداران آل محمد6 را دوست بدار مادامی که آنها را دوست دارند و دشمنان آل محمد6 را دشمن بدار مادامی که بر این دشمنی باقی هستند هر چند دائما روزه دار و شب زنده دار باشند.
با توجه به روایات صحیحی که وارد شده است روشن است که سفر برای زیارت قبور شهدا آنهم به صورت گروهی جزو سنت پیامبر بوده است. به همین خاطر بسیاری از علمای پیرو سنت پیامبر سفر برای زیارت را جایز و سفر برای زیارت قبور اولیاء الهی را مستحب می دانند. نمونه های زیادی از سخنان و سیره علمای اهلسنت بر رجحان و پسندیده بودن زیارت قبور اهلبیت: وجود دارد که طبعا مقدمه آن که سفر برای زیارت باشد را نیز انجام می داده اند و کسی نمی تواند ادعا کند که سفر برای زیارت قبور در میان اهلسنت وجود نداشته است.
ابن الحاج عالم مشهور اهلسنت در کتاب «تعریف الأنام فی زیارة خیر الأنام» درباره زیارت قبر رسول خدا(ص) میگوید:
رفتن به سوی مکه دلیل شرعی دارد که همان حج وعمره میباشد ورفتن به سوی مدینه برای زیارت پیامبر(ص) که برتر از کعبه و بیت المقدس هستند، ربطی به حج وعمره ندارد .این مسئله ایست که تمام مسلمین دارای اعتقاد صحیح به آن معتقدند و از زیارت روی بر نمیتابد مگر شخص مشرک ومعاند با خدا ورسول6 وی در ادامه می گوید: و قد نقل ابن هبیرة(م 560ق) فی کتاب اتفاق الائمة قال : اتفق مالک و الشافعی و ابوحنیفه و احمدبن حنبل رحمه الله تعالی علی أن زیارة النبی6 مستحبة»[20] ابن هبیره در کتابش (اتفاق الامة) می نویسد: مالک ، ابوحنیفه ، شافعی واحمد حنبل اتفاق دارند که زیارت قبر پیامبر(ص) مستحب است. بزرگان دیگر اهلسنت نیز این مسئله را اجماعی دانسته و به مخالفتهای ابن تیمیه در این خصوص اعتناء نمیکنند.[21]
علمای اهل سنت نه تنها زیارت پیامبر بلکه اولاد شهید او را نیز زیارت کرده و زیارتش را مستحب می دانسته اند.
بسیاری از علمای اهلسنت از گذشته تا حال به زیارت قبر امام رضا(ع) می رفتند تا توسل و تبرک به این ولی خداوند داشته باشند ابن حبان مي گوید:علی بن موسی الرضا بسبب شربت مسمومی که مأمون به او داد از دنیا رفت و در کنار رشید دفن شد. من بارها آنرا زیارت کرده ام و هر گاه مشکلی برایم پیش می آمد این قبر را زیارت می کردم و از خدا رفع مشکلم را درخواست می کردم و خداوند مشکلم را حل می کرد. [22]
زیارت کاروانی علمای اهلسنت از قبر امام رضا(ع)
در متون اهلسنت نقل شده است که گاهی این بزرگان به صورت گروهی و دسته جمعی، قصد زیارت حضرت امام رضا(ع) می کردند ابن حجر عسقلانی در «تهذیب التهذیب» می نویسد:
وسمعت أبا بكر محمد بن المؤمل بن الحسن بن عیسى یقول خرجنا مع إمام أهل الحدیث أبی بكر بن خزیمة وعدیله أبی علی الثقفی مع جماعة من مشائخنا وهم إذ ذاك متوافرون إلى زیارة قبر علی بن موسى الرضی بطوس قال فرأیت من تعظیمه یعنی بن خزیمة لتلك البقعة وتواضعه لها وتضرعه عندها ما تحیرنا[23].
روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علی بن موسی الرضا در طوس رفتیم. در حالی که آنها نیز زیاد بودند محمّد بن مؤمل گفت: ابن خزیمه، چنان در برابر بارگاه آن حضرت، تعظیم و کرنش و تضرع میکرد که حیرت زده شدیم.
با توجه به تصریح ابنحجر بر اینکه مشایخ و علمای اهلسنت به صورت گروهی به زیارت امام رضا(ع) میرفتند، آیا باز میتوان گفت که سفر دستهجمعی و گروهی برای زیارت قبور مشروع نیست؟!
بار سفر بستن برای زیارت قبور انبیاء و صالحین:، مورد اتفاق مسلمین است.
با توجه به آنچه گذشت روشن شد که سفر برای زیارت قبور انبیاء، بزرگان دین، شهداء، صالحین و اقوام، در بین اهلسنت و شیعه مورد اتفاق بوده و در خصوص مشروعیت، فضیلت و پاداش زیارت قبور، روایات فراوان نیز از نبی مکرم6، اهلبیت: و صحابه نقل شده است و حتی رفتن برای زیارت قبور شهداء و صالحان وگذشتگان جزء سیره دائمی پیامبر(ص)، حضرت زهراء3[24]، صحابه و خلفاء، همسران پیامبر(ص) نیز بوده است[25]. در خصوص اجماعی بودن این مسئله و ثابت بودن آن نزد بزرگان اهلسنت چند نمونه را ذکر می کنیم:
در کتاب موسوعة الفقهیة الکویتیة كه به عنوان یكی از مهمترین کتابهای موسوعه فقهی معاصر اهلسنت به شمار می رود، در ذیل « شد الرحال لزیارة القبور»، فتوای علمای اهلسنت درباره کیفیت قصد سفر برای زیارت انبیاء و صالحین چنین آمده است:
«ذهب جمهور العلماء إلى أنه یجوز شد الرحل لزیارة القبور، لعموم الأدلة، وخصوصاً قبور الأنبیاء والصالحین»[26]نظرجمهور علماء بر این است که بار سفر بستن برای زیارت قبور بنا بر تمامی دلائل و بوِیژه قبور انبیاء وصالحین مجاز است.
جالب است که این موسوعه نظر ابن تیمیه به عنوان مخالف سفر برای زیارت قبور و مستند او را هم نقل کرده و به آن پاسخ داده است.
قاضی عیاض نیز در کتاب «الشفاء بتعریف حقوق المصطفی» در معرفی حقوقی که پیامبر(ص) بر گردن امت دارند، زیارت مرقد ایشان را یکی از این حقوق دانسته و به این نکته تصریح می كند که آن اتفاق بین امت می باشد:
«وزیارة قبره صلى الله علیه وسلم سنة من سنن المسلمین مجمع علیها وفضیلة مرغب فیها»[27] زیارت قبر پیامبر(ص) سنتی است از سنتهای تمام مسلمین که همه بر آن اتفاق دارند و فضیلتی است که مورد سفارش است.
وجود این همه ادله ثابت می کند که سفر دسته جمعی برای زیارت قبور اولیائ الله و صالحان و شهداء در بین اهلسنت ثابت بوده است و این نوع زیارت از مختصات شیعه نمی باشد بلکه سیره پیامبر(ص)، صحابه، و بزرگان اهلسنت نیز چنین بوده است بنابراین نباید به هر بهانه ای زیارت رفتن اهلسنت به زیارت اهلبیت: چه در ایام اربعین و غیره را زیر سوال برد!
دیدگاه علمای اهلسنت درباره پیادهروی اربعین
ماموستا ملامصطفی محمودی امام جمعه پیرانشهر با اشاره به اهمیت زیارت امام حسین(ع) در کربلا گفت: رفتن به کربلا و زیارت امام حسین(ع) در هر زمانی مناسب است و در ایام اربعین بهتر میباشد.
ماموستا محمودی با اشاره به اینکه پیادهروی اربعین یک تجمع عبادی و سیاسی است، تصریح کرد: عبادی است، زیرا زائران به سمت ولی خدا میروند، کسی که محبوب خدا بوده؛ تا در کربلا به مقام و روح این ولی خدا احترام بگذارند.
وی افزود: علاوه بر عبادی بودن، این برنامه سیاسی هم است، زیرا این تجمع در برابر کافران و افراد ضد دین تشکیل میشود و باعث میشود در دل آنها رعب و وحشت به وجود بیاید، این حرکت صفآرایی است در برابر ظالمان، تا بدانند مسلمانان آگاه و در میدان هستند و در خواب نیستند.
این عالم اهلسنت در پایان با اشاره به اینکه پیادهروی اربعین حسینی حاصل عشق و علاقه است و تهدید در آن اثر ندارد، تأکید کرد: ظالمان، ستمکاران، اشغالگران و استعمارگران و در رأس آنها آمریکا، کشورهای استعماری غربی، سعودی و آنها که ضد دین هستند و میخواهند که اسلام نتواند سر بلند کند، بدانند که دیگر آن زمان که مسلمانان را مورد ظلم قرار میدادند، گذشت.
پیادهروی اربعین حیات همگانی را تضمین میکند
شیخ محمدعزیز حنیفی امام جمعه اهلسنت شهر فیشور و عضو شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهلسنت نیز در توضیح اینکه 20 صفر مصادف با بازگشت اهلبیت رسولالله (ص) بعد از واقعه جانسوز عاشورا به کربلا است و آزادگان جهان در این روز برای ابراز همدردی با کاروان اسرا با پای پیاده به کربلا میروند، گفت: امروزه ما مسلمانان در عصر پرتلاطم و فضای آشفته نیازمند چیزی هستیم که حیات جاودانی و همگانی را تضمین کند و آن ایمان است؛ خداوند فرموده، اهل ایمان به همدیگر رحمت و شفقت دارند و نسبت به یکدیگر محبت میکنند.
عضو شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهلسنت با اشاره به اینکه دشمنان مانع تجمع و همبستگی مسلمانان هستند و آن را تهدید میدانند، تصریح کرد: آنها تجمع مسلمانان را برای خودشان خطر میدانند، زیرا از هیبت اسلام و ایمان مسلمانان وحشت دارند و دست به هر کاری میزنند؛ باید بدانیم که دشمن از چه راه و وسیلهای استفاده میکند.
شیخ حنیفی در پایان با اشاره به اینکه در روایات اهلسنت از پیامبر(ص) داریم که به امام حسین(ع) گفتند، جماعتی تو را میکشند که راه و روش درستی ندارند، افزود: همه ما بر این باوریم که نسبت به امام حسین(ع) ظلم و جنایت و تخطی شده است، با توجه به ظلمی که به امام حسین(ع) و اهلبیت پیامبر(ص) در روز عاشورا انجام گرفته، باید ضمن معرفی ظالم و ستمگر، ابراز علاقه و محبت به ایشان در هر جایی که امکانپذیر است، انجام شود.
تجمعات مذهبی در جهان تأثیر به سزایی دارد
شیخ احمد خنجی امام جمعه اهلسنت پارسیان نیز با اشاره به برگزاری تجمع مسلمانان و آزادگان جهان در مراسم پیادهروی اربعین حسینی گفت: همیشه آیینها و ادیان مختلف با هدف همبستگی ایامی را گرامی میدارند که یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات و حرکات مذهبی، نمود جهانی آن است، که در جامعه جهانی تأثیر به سزایی دارد.
وی با تأکید بر اینکه مقام معظم رهبری نقش اربعین را در تقویت قدرت اسلام بسیار زیاد میدانند، افزود: کربلا نماد تبلور وحدت و بیعت با امام حسین(ع) است که نمود جهانی دارد و چنانچه که در نوشتهها میبینیم زیارت مزار امام حسین(ع) سابقه طولانی دارد.
این عالم اهلسنت با اشاره به تهدیدهای صورت گرفته در خصوص تجمع مسلمانان در اربعین حسینی تصریح کرد: این گونه زیارت دسته جمعی در عرصه تاریخ به سختی انجام میشده و همیشه جان زائران در خطر بوده است، با این وجود زائران عاشقانه خطرات را به جان میخریدند و امروز نیز اینچنین است.
وی با اشاره به اینکه یکی از ایدهها و عقیدههای اهلسنت زیارت مزار بزرگان است و اهلسنت هم در کربلا به زیارت امام حسین(ع) میروند، گفت: تجمعی که در 20 صفر و در کربلا صورت میگیرد، تجمعی است که آزادگان جهان بدون توجه به دین و مذهب در آن شرکت میکنند و با اهلبیت پیامبر(ص) که در کربلا مورد ظلم قرار گرفتند، ابراز همدردی میکنند.
شیخ خنجی افزود: این تجمع نمادی برای مقابله با ظلم و گویای تظلمخواهی است و نوعی اعتراض به ظلم و ستمها در گذشته و حال است و مسلمانان باید همیشه نسبت به ظلم عکسالعمل نشان دهند و برای از بین بردن آن اقدام کنند.
وی اظهار داشت: همیشه مخالفان اینگونه حرکات بودهاند و امروز هم شاهد هستیم که گروههایی مثل داعش و مستکبران از این تجمعات ناراضی هستند و علاقهای ندارند که اینگونه اقدامات صورت بگیرد و با چنین حرکاتی دشمنی میکنند، زیرا اختلاف و تضاد فکری با این برنامهها دارند و دنبال از بین بردن این تجمعات هستند.[28]
«والسلام علی من اتبع الهدی»
[1] سجستانی، ابوداود، سنن أبی داود ج 2 ص 218.
[2] شیبانی ، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل ج 3 ص 10 مؤسسة الرساله شعیب ارنؤوط
[3] مقدسی،محمد بن عبد الواحد، الأحادیث المختارة ج 3 ص 14 مکه، مكتبة النهضة الحدیثة.
[4] البانی، ناصر، صحیح سنن ابی داود، ج 1 ص 571 چاپ ریاض.
[5] مروزی ، ابن مبارک، الزهد لابن المبارك ج 1 ص 171 : دار الكتب العلمیة - بیروت ، تحقیق : حبیب الرحمن الأعظمی قرطبی ، ابوعمر یوسف، الاستذكار ج 5 ص 111 دار الكتب العلمیة - بیروت - 2000م ، چاپ اول، تحقیق سالم محمد عطا-محمد علی معوض.
[6] ابن شبة، عمر، أخبار المدینة ج 1 ص 65 : دار الكتب العلمیة - بیروت - 1417هـ-1996م ، تحقیق : علی محمد دندل ویاسین سعد الدین بیان.
[7] ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزیارات، ص: 320
[8] نووی، المجموع ج 5 ص 275
[9] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 22، ص 466
[10] مزی، یوسف، تهذیب الكمال ج5 ص141.
[11] مصنف ابن أبی شیبة ج 3 ص 27
[12] ابن ابی شیبه ، المصنف، محقق ابی محمد اسامه بن ابراهیم بن محمد ج 4 ص 496 .
[13] محمد بن فضیل که ابن ابی شیبه از او نقل روایت می کند نیز در رجال اهلسنت توثیقات فراوان دارد جند ازدی نیز صحابی می باشد .
[14] ابن حجر، تقریب التهذیب ج 1 ص 96.
[15] هیثمی، مجمع الزوائد ج 1 ص 189 بیروت، دار الریان
[16] عسقلانی ، ابن حجر، تقریب التهذیب ج1 ص307
[17] همان ج 5 ص 228
[18] اصفهانی، ابوالفرج، خریدة القصر وجریدة العصرفی ذكر فضلاء أهل خراسان وهراة ج 2 ص 173 أبو عبد الله عماد الدین بن محمد بن صفی أبو الفرج محمد بن نفیس الدین الأصبهانی الوفاة: 597 هـ ، مرآة التراث - طهران / إیران - 1999م ، چاپ اول ، تحقیق : د. محمد عدنان آل طعمة و زرکلی، الأعلام للزركلی 1/ 215
[19]. ابن احمد مکی، موفق، مقتل الحسین للخوارزمی، ص 190.
[20] ابن الحاج محمد، تعریف الانام فی التوسل بالنبی و زیارته علیه الصلاةو السلام صفحه 5.
[21] خفاجی حنبلی شهاب الدین، نسیم الریاض فی شرح شفاء القاضی عیاض، ج 5 ص 96.
[22] ابن حبان، محمّد، الثقات، دائرة المعارف العثمانیة بحیدر آباد، دكن هند، چاپ اوّل، 1393ق. ج 8، ص 457.
[23]- ابن حجر عسقلانى، احمد، تهذیب التهذیب، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، هند، چاپ اوّل، 1326ق. ج 7، ص 388.
[24]. ابن بطال، شرح صحیح البخاری لابن بطال ج 3 ص 270
[25]. عبدالرزاق، مصنف، ج 3 ص 573 ح 6716 بیروت، المكتب الإسلامی «عبد الرزاق عن رجل من أهل المدینة عن سهیل بن أبی صالح عن محمد بن إبراهیم التیمی قال كان النبی صلی الله علیه و سلم یأتی قبور الشهداء عند رأس الحول فیقول السلام علیكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار قال وكان أبو بكر وعمر وعثمان یفعلون ذلك»
[26] موسوعة الفقهیة الکویتیة جلد 24 صفحه 89
[27] قاضی عیاض، كتاب الشفا(م) ج 2 ص 71
[28]1. https://www.farsnews.com/news/13940909001285